هفت اصل حاکم بر معماری اسلامی : اقتصاد
رعایت اقتصاد، یک اصل اسلامی است. معماری اسلامی به گونهای است که در ساخت ساختمانها نهایت صرفهجویی میشود. پرهیز از اسراف یعنی هر چیزی را به جای خود به کارگیرند؛ هر مصالحی را در جای مناسب خود و به حد نیاز مصرف کنند و این عین عدالت است. اینکه میگوییم هر چیز به جای خود، فقط در مورد مصالح مصرفی بنا نیست، بلکه این پرهیز از اسراف چه برای مصرف نوع مصالح، چه احداث فضاهای بیهوده و بعضاً از روی تفنن و چه مصرف مصالح نابجا و چه احداث ساختمان بدون توجه به عملکرد و کاربری بهینه آن و یا عدم توجه به مکان و زمان احداث بنا.
لذا رعایت این اصل تا آنجا است که اگر درست و با دقت عمل شود، چه بسا سرنوشت و مسیر خیلی از بناهایی که اکنون به نام بنای اسلامی میسازیم و یا میشناسیم، تغییر پیدا میکند. به نظر میرسد اصل با صرفه بودن، مهمترین بحث معماری اسلامی است. زیرا این اصل، برخوردی ملموس با زندگی روزمره توده عظیم مردم دارد و میتواند اثرات مهمی در زندگی آنان داشته باشد. لذا برای یادآوری دامنه وسیع اثرگذاری و کاربرد این اصل به شرح مختصری در بعضی از ابعاد آن میپردازیم:
الف) معماری مردم پسند
معماری باید مقیاس انسانی داشته باشد. یک معمار هیچ وقت نمیآید یک سالن سینما بسازد و اسم آن را اتاق خواب بگذارد. مقیاس اتاق خواب همچنین وقتی وارد راهروی میشویم که فقط یک در دارد، ابتدای ورودش بسته است. جایی که دیوارش ضخیم نباشد در آن طاقچه میسازند. اندازهها مشخص و بر اساس منطق است، نه هوس و کسی نمیتواند آن را تغییر دهد. مثالهای بسیاری برای مردموار کردن بنا میتوان زد که از آن جمله، کاربرد اعداد قدسی در بناهاست؛ چرا که این اعداد ارتباط مستقیم با اعتقادات مردم داشته و مورد علاقه مردم هستند.
رعایت آن نیز اثر معماری را مردم پسند میکند. اصل مردم واری
یعنی رعایت خواستههای مردم، چه عاطفی، چه مذهبی و چه اقتصادی؛ اینها جزء
نیازهای اولیه مردم است، چه در باغ سازی، چه در ساختن مساجد و مدارس و چه
در خانه و یا در هر بنایی دیگر. ( البته فک کنم منظورش اینه که همراه با علایق و فرهنگ مردم ساختن یک بنا باعث مردم پسندیش میشه)
رعایت اقتصاد تا بدانجا است که اگر جایی میتوان با خشت منزل
ساخت، باید با همان خشت ساخت؛ نه اینکه با آجری که از راه دور با هزینه
گزاف تهیه میشود، اجرا شود. همچنین نباید فضای مسکونی مطابق نیاز چند نفر
را فقط برای یک نفر ساخت و اتاق خواب دو نفره با اندازه چند برابر و... .
لذا رعایت اندازه و ابعاد فضاها خود عین اقتصاد است. ( به نظر من وقتی میگه میشه با خشت ساخت زمانی درسته که بحث پایداری خانه هم رعایت بشه)
ب) خودکفایی
معماران گذشته به موضوع خودکفایی بسیار اهمیت میدادند و اصطلاح خود بسندگی را انتخاب میکردند؛ مثلاً یک معمار اهل کاشان یا یزد هیچگاه راضی نمیشد که سیمان از یک شهر دیگر بیاید و او شروع به کار کند. البته اگر چیزی لازم بود از آن سر دنیا هم میآورد، ولی اگر میتوانست از اطراف خودش تهیه کند، اولی تر بود و در این مورد آنقدر وسواس داشت که حتی سنگ آهک را از نزدیکترین کوهی که دم دستش بود، تهیه میکرد.
به عنوان نمونه میبینیم در مسجد فهرج یزد که به سال 45 یا 46 هـ. ق ساخته شده و از قدیمیترین مساجد دنیاست که تا کنون بر جای مانده، همه چیزش را از همان محل تهیه کردهاند. اگر کاه نبود که کاهگل برای نماسازی بسازند و یا برای اندود کردن از خارشتری استفاده میکردند.(این حرفا در عصر حاضر مخصوصا در ساخت آپارتمان آن هم در دل شهر شاید کمی بی اهمیت باشد ولی برای تکمیل بحث آوردم)
همچنین در همانجا بنایی است به نام شهدای فهرج و زیارتگاهی هم دارد. این بنا همهاش خشت و چینه است. نمای آن هم کاهگل است. البته باریک روان و ژاژ همان که به جای کاه کار میکردند و گل رس. فقط میماند که نمای بنا را چه کنند. چون نمیتوانسته از آن مصالح استفاده کند، از سنگریزههای کوچک رنگارنگ که سیل با خودش از بیابانهای کویر میآورده، استفاده میکردند.
برای اشاعه خودبسندگی یا خود کفایی اصطلاح «بوم آورد» دارند؛
بوم آورد یعنی چیزی که از خود آن سرزمین حاصل شود که این خود یک درسی است. حتی کسی
که میخواست خانه بسازد تا آنجایی که گل رس داشت، خاکش را بر میداشت با
همان خاک خشت میزد. اگر گل و گچ و آهک میخواستند از نزدیکترین محل ممکن
تهیه میکردند.
ج) معماری پرهیز از اسراف
خداوند مسرفین را دوست ندارد. پس در معماری اسلامی بایستی از انجام هرگونه کار بیهوده و یا اسراف در ساختمان احتراز نمود. بنابر این لازم بود ابعاد را مطابق نیاز انتخاب کنند. اینکه تزئینات در هنر اسلامی برای چیست، باید گفت که هر عامل تزئینی در معماری اسلامی صرفاً یک عامل تزئینی نیست، بلکه یک علت مهم فنی داشته است؛ مثلاً کاشی، عایق رطوبت و حرارت است و یا اینکه در روی این کاشی نقش انداخته اند هم برای این بوده که بتوان آن را تعمیر کرد.
زیرا عمر کاشی زیاد نیست و حدوداً ده الی پانزده سال بیشتر دوام ندارد. رفو کردن یا ترمیم نمودن آن با بودن نقش، کار ترمیم را آسان میکند، مثل رفوکردن قالی که اگر نقش نداشته باشد، نمیتوان آن را دقیق رفو کرد. دیده میشود در معماری اسلامی هیچ معماری اجازه ندارد چیز بیهوده به کار ببرد؛ حتی در تزئین بنا، هنرمند مسلمان ایرانی سعی میکرده تا آنچه را که ضرورت داشته و ناگزیر به انجام آن بوده را به بهترین نحوی اجرا کند؛ مثلاً پوشش در ایران باید دو پوشه باشد، اعم از طاق چوبی و سنگی که با شیروانی ساختهاند و یا با طاق یا با گنبد اینها باید دو پوش باشد. علتش هم این است که چون قالب نداشتهاند، نمیتوانستهاند زیرش را مرتب کنند.
بنابراین گنبد را با کمال راحتی از پشت میساخته و بالا میرفته و از زیر به طرز قشنگی کار میکردند. از حسن دیگر دو پوش این است جلوی حرارت تابستان و سرمای زمستان را میگرفته است. طرحهای پوشش زیر را به صورتهای مختلف در میآوردند که خودش زیباترین اثرهاست. درکاربندیها ممکن است فکر شود کاربندی را برای اینکه ساختمان زیبا باشد ساختهاند، ولی علت واقعی این بوده که برای معمار یزدی و یا کاشانی امکان نداشته سقف را قاببندی کند. البته اگر امکان داشت، میکرد که شاید قشنگتر هم بود. در هر حال برای رعایت این اصل میبایستی از هر گونه تزئینات اضافی و یا کاربرد مصالح گران و اضافی و یا ساختن فضاهای بیهوده و بدون نیاز پرهیز نمود. بدین ترتیب است که یک اثر معماری به اسلامی بودن خود نزدیک میشود. (باید بگویم با نصف مطلب بالا موافق نیستم زیرا هنر صرفا ابزار نیست که دلیل استفادش عامل مهم فنی باشه و به نظر من خود هنر مطرح بوده نه دشواری های ساخت)
با ویرایش از www.memaran.ir
- ۹۱/۱۰/۲۳